با ریتم بخونیــــــــــــد......پســـــر ایرونــــی …غـول بیـــابونــی ...خودت میــدونی …عینــِ میـمونـی ….شلوارت لیـــه …کفشــآت خـآکیــــــــه …جیبـآت خالـــیه …حآلآ وایییییییییییییییی وایییییییییییییی ،وای وای وای واییییییییی ،حآلآ واییییییییییییییی وایییییییییییییییی ، وای وای وای وای
دستاتو تو دستای اون دیدم هرچی که گفتیدو من شنیدم
کاشکی که اون نامرد ازم سر بود کاشکی یه چیزش ازم بهتر بود
دستات تو دستاش بمیری ای کاش چشمات تو چشماش بمیری ای کاش
حیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااکن
دستاتو از دستای اون رها کن
حیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااکن
اگه میتونی تونی توی چشام نگاه کن
خداي من !
نه آن قدر پاكم كه كمكم كني و نه آن قدر بدم كه رهايم كني ...
ميان اين دو گمم !
هم خود را و هم تو را آزار ميدهم ...
هرچقدر تلاش كردم نتوانستم آني باشم كه تو خواستي ...
✖مرבم شنیـבטּ پیآده روے مفـیـבه!✖
✖امّا مثـلــِ اینکـﮧ واسشوטּ✖
✖شفّاف سازے نشـבه!✖
✖ایـטּ کآرُ بایـב رو زمیـטּ انجآم بـבטּ✖
✖نـﮧ رو اعصابِ مآ!✖ :/
مادر یعنی زندگی
مادر یعنی عشق
مادر یعنی مهر
مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه
با خنده هات می خنده
مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر...
لبخندت ، زندگی میکنه
مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت
و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم...
مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو
میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی
مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح
بالا سرت می شینه و نگرانه
مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم
با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم
مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مریض بشه یا پیر
بشه چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه
مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری ...
مادر یعنی همه زندگی ...
کلامت ...
نگاهت ...
بوسه ات ...
نمی خواهمش.....
ساده نیست....گذشتن...از کسی که!!!
گذشته هایت را....ساخته است...
هر داغی یک روز سرد می شود ،
دل بی ارزش !
لامـــصب…………….. یاد بگیر !
اگه کسی بهت گفت دوسِتـــــــ دارم
لزوما به این معنی نیست که کَسِ دیگه ای رو دوست نداره…
امشَــب
گریـہ مے کـُنم
بـہ یــآد تـَمــآم آن چیزے کـہ خوآستے و بـُودم
کـہ خوآستـَم و نـَبودے
امشـَـب
بـہ پــآس تـَمــآم تـَحقیرهــآیے کـہ
بـہ خــآطرت شـِنیدم و هـَنوز
شـِکست نـَخوردم
امشـَـب
بـہ یــآد تــُ ـ ـ ـو
بـہ یــآد دل عــآشقَم
بـہ یــآد طـَعم تـَلخِ دوست دآشتـَـــن
امشـَـب
گریـہ مے کـُنم . . .
دلم برایت یک ذره است
کی میشود که
ساعت وقارش را
با بیقراری من، عوض کند
عقربههای تنبل !
آیا پیش از من
به کسی که معشوق را در کنار دارد
قول همراهی دادهاید ؟
در آسمان
حتی ستارهای هم نگران من نیست
به اتاق برمیگردم و
شب را دور سرم میچرخانم و
به دیوار میکوبم...
کارم از یــکی بود یکی نبــود گذشتــه است …
من در اوج قصه گـــم شدم …
عشق یعنی :
یکی ” بــود ” یکی ” نابــــود “
اگر تو باشی
فقط باشی
به تمام دنیا میگویم :
خداحافظ
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیـﮧ تو می بینم !!
نمی دانم غریبـﮧ ها ” تـــــــــــــــ ــــو ” شده اند
یا تو ” غریبـــــــــ ـــــــــــــــــﮧ ” ؟؟!!
کـُـــل ِ دُنیا را هَم کـِﮧ داشتِـﮧ باشــے .. باز هَم دِلَت میخواهَد… بَعضــے وَقتها ..
فَقَط بَعضــے وَقتها …
بَراے یـِک لَحظِـﮧ هَم کِـﮧ شُده … هَمِـﮧے ِ دُنیاے یــِک نَفَر باشــے…
رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست…
که خیال کوچ کردن نداشته باشد…
ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…
ﺍﮔـــﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺑـﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩﻥ ِ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘـــ !
ﺷــﺎﯾـــــﺪﺁﺭﺯﻭﯾــﯽ ﺯﯾﺒـــﺎﺗــﺮ ﺍﺯ ﺗـــ ــــﻮ ﺳــﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ … …
تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ….
از دلـتـنـگـی ام …
گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم …
خـوابـت را بـبـیـنـم …
مـیـفـهـمـی ؟!!
فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!
دلم می خواهد باشی کنار تمام لحظه های بی کسی ام...
دلم می خواهد برای گرفتن دستان مهربانت به دنبال ثانیه ها نباشم...
دلم می خواهد تمام لحظه های بودنم را با تو پر کنم...
چگونه فریاد برآورم که نمی توانم بی تو....
پَرهــآیـَـم رآ چیــد
که از تَنهــآیی جـآیی نَـرَوَم،
امـآ خودَش بآ هَمه پَروآز میـکَرد...!
یه وقتایی باید رفت...!
اونم با پای خودت...!
باید جات تو زندگی بعضیا خالی کنی...!
درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چی میشه..!
ولی بدون ...
یه روزی...
یه جایی...
بدجوری یادت می افتن که دیگه دیر شده...
شبها وقتی می خوای بخوابی میبینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که میفهمی برخلاف
شلوغیه درونت ، چقدر تنهایی . . .
یـڪے بہפֿـدابـگـویـَב
بـگـویـَב مـَטּ بــے صـَبـرـانـہ مـُنـتـظرمـ
ڪِہ نـوبـَت مـטּ בر ایــטּ بـازے تـَمـام شـَوב
بـگـویـَב مـَטּ بــے صـَبـرـانـہ مـُنـتـظرمـ
خــــدایـــــا !!
مــــــی شــــــود بـــاران بــــبــارد . . . ❤
ایــــن بــــــغـــض بــــــه تــــنـــهــایــی . . .❤
از گـــلـویــم پـــایـــیــن نـــمــی رود❤
عشق من
تلــــخ درست مثل قطره های فلج اطفالی
که در کودکی به خوردم می دانند
غافل از اینکه این بار تلخی تــــو دلم را فلــــج کرد
چـنـد وقـتـیـسـت بـه جـاے یـک جـرعـه آب ِ خـوش،..
"بـغـض" از گـلـویـمـان پـایـیـن مـے رود،..
ایـهـالـنّـاس ...
دل را لـگـد نـکـنـیـد !...
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــدن،
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!
و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...
تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....
دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم..!!!!
در خاطری که تو هستی
دیگران
محکومند به فراموشی !
این را به همه بگو ...!
حوصله خواندن ندارم !
حوصله نوشتن هم ندارم !
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود نه با نوشتن . . .
دلم تو را می خواهد !
فقط تورا
ســـآده کـ ـه بآشـــــے زود حــَل مـــے شَـــوے
مـــے رَوَنـــد
سُـــرآغ..
مَــــسئـ ـ ـــــله اے
دیگــــر...!
این روزها
دلم اصرار دارد فریاد بزند!
اما من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!
این روزها
من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام !
تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود
تــو هنـــوز...
بــا تمـام نبـودنت...
تنهــا پنــاهگــاه مـن...
از ایـــــن آدمهــــــایـــی...
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی
وقتی می مانی و تحمل می کنی از خودت احمق می سازی!
تنهایے ،
تاوان همـہ محبتهایے کـہ زیادے هـدر دادم تا دلے رآ بـہ دست آورم !
همـہ دوستت دارم هاے آبکے کـہ جـدے گرفتم ...!!
همـہ سادگے کـہ در این دنیاے هزار چهره خرج کردم !
تنهایـے ...
تاوان همـہ خوش بینے هایے است کـہ بـہ دنیا و آدمهاے این روزها داشتم !
تعداد صفحات : 4
سر صبحه و از خواب تازه تو پا میشی ولی من هنوز بیدارمو تو باعث و بانی شی که ۲۴ ساعت به تو فک بکنم فکر اینکه نباشی به کی تکیه کنم ولی تو چی موهات خیسه و زیر دوشی فکر اینی شب تو دورهمی چی بپوشی یا که چک میکنی زنگ زده کی به گوشیت با کدوم تیک بزنی با یکی دیگه جورشی ♫♫♫ تو چشام زل بزن بیا ببین بغضو تاحالا اینطوری دیده بودی تو من تخسو تا حالا دیده بودی که اینقد داغون بشم با صد تا قرصو دری وری آروم بشم ولی تو چی با یه الکی با نور شمعو آخر شب رو تخت ولویی با اون امشب و همین چیزاست که یهو باعث میشه که من به ده نوع خلاف دیگه آلوده شم … دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم خوب منم دیگه عین تو بدم دورغ میگفتی دوسم داشتی منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم بگو بینم تو هم میکنی گاهی یادم یا که الان اینقد دورو ورت داری آدم که فاز فابریکی نه اضافه کارن و پایه عشق و حال ومهمونی و شادی هاتن بگو بینم باهاشون هستی خودی اسمی از من میاری وقتی مست میکنی یا وقتی بحث پیش میاد که باکی دوست بودی میگی هیچکی و بحث و عوض میکنی بزار حالا که دارم از تو جدا میشم بگم فراموشیت آسون نی خداییشم با اینکه هنوزم اون عاشق دو آتیشم و صبحا به عشق تلفن تو پا میشم دیگه نمیخوام یه لحظه ام با تو قاطی شم چیه فک میکنی که تو خماریشم مگه یادت رفته اون روزایی رو که چجوری با کارات میزدی تو آتیشم … دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم خوب منم دیگه عین تو بدم دورغ میگفتی دوسم داشتی منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم شاید حالا همش پشت سرم فحش بدی هیچ حق انتخاب داری و این مشکلی نیست ولی خدا میدونه که اگه دوست داشتم واسه خودت بوده و واسه خوشکلیت نیست اصلا هرجایی میری برو اجازه داری میدونی تورو ساختن واسه اضافه کاری آخه دست خودت که نیست یکم عقده ای شدی خدایی من نمیخواستم اینقد گنده میشدی ازت رکب خورده بودم نه این مدلی چرا دست دست میکنی بری نکنه دودلی چرا واسه رفتن میکنی استخاره مگه کم کردی ازم سو استفاده حالا برو بیاد من بکن هی مست دیگه آرمینتم به خاطرات پیوست برو و بدون بد بودی اما خدایی روزا خیلیم پررنگ شبا کجایی … دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم خوب منم دیگه عین تو بدم دورغ میگفتی دوسم داشتی منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم